رویداد۲۴ نوشت: قطع ناگهانی اینترنت افغانستان در روزهای اخیر، تنها یک خبر امنیتی منطقهای نبود؛ چرا که در همان لحظات نخست، یکی از کلیدیترین کانالهای تلگرامی اعلام نرخ دلار در ایران نیز بهطور ناگهانی از کار افتاد. سکوت این کانالها، که سالهاست مرجع غیررسمی، اما پرمخاطب بازار آزاد ارز بودهاند، پرسش مهمی را دوباره زنده کرد: آیا واقعاً نرخ دلار تهران در بیرون از مرزها و در شهرهایی مانند هرات و کابل تعیین میشود؟
بازار ارز ایران در طول سالهای اخیر، به دلیل تحریمهای گسترده، سیاستهای ناموفق پولی و نبود شفافیت، به بستری برای فعالیت شبکههای غیررسمی بدل شده است. کانالهای تلگرامی موسوم به «دلار هرات» یا «دلار تهران» تنها محصول این بیسامانیاند. کارشناسان اقتصادی میگویند اگر سازوکار رسمی و قابل اعتماد برای تعیین نرخ ارز وجود داشت، هیچ کانالی در کابل یا دوبی نمیتوانست قیمت دلار در تهران را مشخص کند. اما در غیاب چنین سازوکاری، خبر یک ادمین تلگرامی گاه به اندازه بخشنامه بانک مرکزی بر بازار اثر میگذارد.
برخی تحلیلگران معتقدند که دلار ایران واقعاً از افغانستان «تغذیه» میشود. استدلال آنها این است که بخشی از منابع ارزی ایران از طریق صرافیهای هرات و کابل جابهجا میشود؛ منابعی که به دلیل تحریمها و محدودیتهای بانکی، در چارچوب رسمی قابل انتقال نیست. به همین دلیل نرخ دلار در این دو شهر مرزی، همواره برای بازار ایران اهمیت ویژهای داشته است. این همان جایی است که اصطلاح «دلار هرات» وارد ادبیات اقتصادی ایران شد.
با این حال گروهی دیگر از کارشناسان روایت متفاوتی دارند. به گفته آنها، قیمت دلار همچنان در تهران و بر اساس عرضه و تقاضا تعیین میشود، اما زیرساختهای فنی اعلام نرخ در افغانستان قرار گرفته است. به بیان سادهتر، معاملهگران داخلی برای کاهش ریسک شناسایی، قیمتها را از طریق رباتها یا ادمینهایی که با آیپی افغانستان فعالیت میکنند به کانالهای تلگرامی ارسال میکنند. از این منظر، قطع اینترنت افغانستان نه نشانه تعیین نرخ از هرات، بلکه نشانه وابستگی کانالها به زیرساختهای فنی این کشور است.
این ماجرا البته در رسانههای اصولگرا بازتاب دیگری پیدا کرد. روزنامه کیهان، با اشاره به توقف کانالهای تلگرامی همزمان با قطع اینترنت افغانستان، نتیجه گرفت که افزایش نرخ ارز در ایران بیش از آنکه ناشی از ساختار معیوب اقتصادی و تحریمهای داخلی باشد، محصول «عملیات روانی دشمن» است. این روایت به شکلی آشکار تلاش میکند همه مسئولیت بحران ارزی را از دوش دولت و بانک مرکزی بردارد و آن را به «اتاق فرمان کابل» حواله دهد.
اما واقعیت بازار پیچیدهتر از آن است که در قالب یک توطئه بیرونی توضیح داده شود. افزایش بیوقفه نقدینگی، کسری بودجه مزمن، وابستگی شدید به درآمدهای نفتی و ضعف در سیاستهای بانک مرکزی، عواملی هستند که به نوسانات دامن زدهاند. به همین دلیل است که هر شوک بیرونی، از قطع اینترنت افغانستان گرفته تا شایعات سیاسی، میتواند به سرعت به بازار ارز منتقل شود.
تجربه روزهای اخیر نشان داد که هرچند افغانستان و شبکههای تلگرامی نقشی در شکلگیری انتظارات بازار دارند، اما ریشه اصلی بحران ارزی در داخل کشور است. تکیه بر روایت «عملیات روانی» اگرچه برای سیاستمداران جذاب است، اما هیچ نسبتی با زندگی روزمره مردم ندارد؛ مردمی که افزایش نرخ دلار را نه در کابل و دوبی، بلکه در قیمت نان و گوشت و اجاره خانه در تهران و اصفهان لمس میکنند.
واقعیت این است که دلار در ایران بیش از آنکه قربانی جنگ روانی باشد، اسیر اقتصاد بیمار است. تا زمانی که ساختارهای معیوب اصلاح نشوند و اعتماد عمومی به سیاستگذاری بازنگردد، بازار ارز همچنان در گرو سیگنالهای تلگرامی و شایعات مرزی خواهد ماند؛ چه این سیگنالها از کابل بیایند و چه از دل میدان فردوسی.
نظر شما